زمانی بود که بین بهتر بودن شرکتهای خصوصی و دولتی فکر می شد. اما الان باید به این فکر کنیم که شرکتهای دولتی بهتره یا خصولتی؟
شرکتهای خصولتی اختراع عجیب و غریبی هستند. غالبا این شرکتها اتاق خلوت مدیران دولتی هستند. خیلی جالبه که برای مدیران دولتی سقف حقوق تعریف می شه و اونوقت برای اینکه به این مدیران ارزشمند که این کشور را به این وضعیت رسانده اند، پاداش داده شود هر کدام را بر سر یک شرکت بدبخت خصولتی می گمارند. آنوقت است که پدر اون شرکت بیچاره در میاد.
واقعا یکی از چیزهایی که می تونه این وضعیت نابسمان کشور را رفع و رجوع بکنه قطعا حذف نفرات دولتی از شرکت های غیر دولتی است.
اجازه می خواهم مثالی بزنم. فردی که کارمند یک شرکت دولتی است را بر شرکتی خصولتی می گمارند. این فرد یک کارمند دولت است و وقتی بر شرکتی دیگر گماشته می شود واضح است که چه اتفاقی می افتد. سود و ضرر آن شرکت خصولتی هیچ اثری در سود و ضرر آن شخص کارمند دولت ندارد. فقط سعی می کند برایش مشکل قانونی و قضایی پیش نیاید و زمان سپری کند. (البته در بهترین حالت)
در بدترین حالت هم کهمشخص است چه بلایی بر سر آن شرکت بیچاره می آید.
جالبتر اینکه بعضا سود آن کارمند با سود آن شرکت خصولتی نه تنها در یک راستا نیست بلکه در تعارضا آشکار هم قرار می گیرد. چطور؟ اینطورکه اگر مثلا آن شرکت خصولتی کار بیشتری داشته باشد برای آن کارمند دولتی بسیار بد است و دردسر دارد.
خلاصه وضعیت افتضاح کشور و شرکتها را میشه فهمید...
